فهم هر کلامی در درجه اول منوط به فهم لغات و ترکیبات آن است و کلام خدای رحمان _ که از طریق وحی بر محمد مصطفی؟ص؟ به ما رسیده _ نیز از این قاعده مستثنا نیست. این موضوع، در باره قرآن از جایگاه والاتری برخودار است؛ زیرا که دانستن معانی مفردات قرآن کریم یکی از ابزارهای لازم برای دانستن معنای آیات وحی الهی است و آگاهی درست و دقیق از معانی الفاظ کلام حق، یکی از شروط لازم و ضروری برای مفسر قرآن محسوب میشود که در نتیجه آن میتواند از کجفهمی و بدفهمی مراد خدای تعالی در امان بماند. حضرات معصوم؟عهم؟ به عنوان کسانی که مبین و مفسر اصلی قرآن کریم و آشنا به لایههای درونی آناند، به تناسب موقعیت و شرایط فرهنگی و اجتماعی به تفسیر آیات پرداختهاند. نوعی از این روایات، شرح واژگان قرآن کریم است که به روشهای گوناگون (بیان وجه تسمیه، ذکر فروق اللغات، بیان ترادف، تبیین اصطلاحات، وجوه و نظایر، تبیین بیانی، ادبی، توسعه معنا، بیان معنا با استفاده از فهم عرفی مردم...) صورت گرفته است.آنچه که در این مقاله به آن پرداخته شده است، شیوه و روش معصومان در تفسیر یک واژه است و مراد ما از تفسیر لغت این است: هر آنچه که از یک واژه قرآن صحبت میکند، تفسیر آن واژه است