با وجود این که المیزان نمونه کاملی از یک تفسیر قرآن به قرآن است، روایات حدود یک ششم این تفسیر را در بر میگیرد که در خور تأمل و توجه است. از قواعد مهم تفسیری _ که صاحب المیزان، به طور گسترده در تعیین معنای آیات از آن بهره جسته _ قاعده «سیاق» است. در بحث روایی این تفسیر، تعاملی جدی و تأمل برانگیز میان سیاق و روایات ایجاد شده است که تدبر در آن، راه روشنی فراروی پژوهشگران تفسیر اثری گشوده و شاخصههایی برای نقد و بررسی روایات مأثور به دست میدهد. در این مقاله، پنج گونه تعامل عمده، میان سیاق با این روایات معرفی میشود که عبارتاند از:
1. کارکرد سیاق در رد یا پذیرش روایات تفسیری،
2. کارکرد سیاق در رد یا پذیرش روایات ناظر به مباحث علوم قرآنی و تفسیر،
3. ترجیح آیه یا روایت بر روایت دیگر با تکیه بر سیاق،
۴. تعامل سیاق با اقوال مفسرین و احتمالات متعدد مستند به روایت،
۵. عدم پذیرش دلالت سیاق آیه به سبب روایات صحیح