بحث درباره عقل در ادارک و گفتگو از گستره اعتبار آن در حوزه تحصیل معارف الهی و احکام آن نفیاً یا اثباتاً از مهمترین و مطرحترین مباحث جاری تاریخ بشر است و در برهه خاصی از تاریخ فکر اسلامی به کانونی از جذب و دفع افکار و اندیشهها مبدل گشته است علامه مجلسی در هر سه کتاب مهم حدیثی خود یعنی بحار الأنوار و مراة العقول و کتاب الاربعین، تقریباً به طور یکسان از معنا و ماهیت عقل ذیل عنوان کتاب العقل و الجهل بحث میکند و چند معنا را برای عقل میشمارد و سپس اعلام میدارد که عقلی که کتاب و سنت مدار تکلیف، ثواب و عقاب، درک و شعور، و کمال و رشد مردم قرار داده است، عقلی فطری است که باعث میشود مردم خیر و شر را از هم تمییز دهند و به سمت خیر و منافع آن گام بردارند. عقل به صراحت به دین دعوت میکند و دین را درک مینماید و آن را تصدیق میکند. از این رو همین عقل عرفی و خدادادی بشر برای تبیین و اثبات آموزههای دین کافی است و نیازی به پیچیدگیهای عقل انتزاعی و فلسفی نیست. علامه نشان میدهد که عقل منتزع و مستقل و فلسفی مورد ذم و انکار روایات است و روایات تنها بر به کار انداختن عقل ساده و همگانی که قطعا به خیر بودن دین خواهد رسید و انسان را به وجود و صفات خدا خواهد رساند تأکید کردهاند