اساساً تفسیر، به دو شیوۀ ترتیبی و موضوعی نگاشته میشود که تفسیر ترتیبی خود دو گونه است: الف. بر اساس ترتیب مصحف موجود؛ ب. بر اساس ترتیب نزول.
تفسیر بر اساس ترتیب نزول، اوّلین بار از امام علی گزارش شده است. بعد از آن به وسیلۀ دانشمندان اسلامی، همچون عبد القادر ملاحویش آل غازی (بیان المعاذی علی حسب ترتیب نزول)، محمّد عزّه دروزه ( التفسیر الحدیث ترتیب السور حسب النزول)، و مهدی بازرگان (پا به پای وحی) نگاشته شده است. جدیدترین تفسیر در این نوع، در سال 2000 میلادی، به وسیلۀ عبد الرحمان حَبَنکه المیدانی، به نام معارج التفکّر و دقایع التدبّر در پانزده مجلّد منتشر شده است. این تفسیر، فقط شامل سورههای مکّی میشود و در آخر جلد پانزده، نویسنده شروع به تفسیر اوّلین سورۀ مدنی (بقره) میکند که عمر او کفاف نمیدهد و به طور مختصر آن را تفسیر و شرح میدهد.
تفسیر وی، تفسیری است با رویکرد غالب اجتهادی _ عقلی که از روشهای متعدّد دیگری در تفسیر تدبّری _ تحلیلی خود استفاده کرده است، از جمله تفسیر قرآن به قرآن، روش روایی، فقهی، علمی، بیان مباحث تاریخی، سؤال و پاسخ، نقد و انتقاد به مفسّران، آوردن اقوال مفسّران و ... که کمک میکند تفسیری تقریباً خوب و کامل ارائه کند.
برخی از پژوهشگران جدید نیز این حرکت را آغاز کردهاند و نمیتوان گفت این شیوه، ابتکار مستشرقانی چون «نولدکه» و «بلاشر» بوده است. در این پژوهش، روش تفسیری معارج التفکّر و دقایق التدبّر بررسی شده است